مدح و شهادت امام موسی کاظم علیهالسلام
عجب فضائل عرشی، عجب کمالی داشت چه قـدر و منـزلت و جلـوۀ جلالی داشت به پیش پرتو خورشید، تیرگی محو است سپـیده را چه غـمی گر سیاهچـالی داشت کجاست گر که عبایی از او فقط باقیست میان شور مناجـات خود چه حالی داشت نگـشـت مـانع پـرواز او غـل و زنـجـیـر برای سیر و سلوکش همیـشه بالی داشت چــراغ خـلـوت او بـود ذکــر یـا قــدوس که آن حـقـیـقـت روشـن دل زلالی داشت نـبـود غــافـل از انــدیـشـۀ خــداجــویــی به قدر فرصت گـلها اگر مجـالی داشت به گردنی که نشد خم، به پیش ظلم و ستم ز بـاغ سرخ شهادت عجب مـدالی داشت تــمـام زنــدگـی او قــیـام بــود و جــهـاد چه روزهای عزیزی، چه ماه و سالی داشت از آن دعا که به لب داشت در شب هجران امـیـد روشـنـی و مــژدۀ وصـالـی داشت |